هميشه لبهايتان چون گل محمدي، خندان باد گلخندان |
|||
اين هم تبار "مددي" هاي كوسه لو. من كه از بقيّه اش خيلي خبر ندارم.اگر شما خبر داريد به ما بنويسيد تا در وبلاك بگذاريم. منتظرتان هستيم نظرات شما عزیزان: الیاس
ساعت9:47---7 ارديبهشت 1391
سلام من الیاس هستم می خواستم به عرض شما برسانم که عبدالله از فرزندان مدد نمی باشد
پاسخ: سلام آقا الياس اگر اطلاعات دقيقتري داريد ممنوش مي شويم كه دريافت نموده و اصلاح كنيم.
سلام
من از تبار مدد (فرزند محمد آقا) هستم و از این پست شما مسرور شدم ان شا الله موفق باشید محمد احمدی
ساعت17:32---9 آبان 1390
با سلام
استاد گرامی من فرزند محمود احمدی هستم. پدرم هم مکتبی شما و یک دو سالی از شما بزرگتر است. او هم خاطراتی ازشما دارد. کتاب شما را چند بار تا آخر خوانده ام. هنگام خواندن کتابتان به این بند رسیدیم که چوخ جوان رفیق لر ایتدی نبی گئت دی اکبر گئت دی پدرم گفت: اگر منظور شما نبی برادر قربان است. او زنده است. مگر اینکه این نبی کس دیگری باشد. محمد احمدی
ساعت17:32---9 آبان 1390
با سلام
استاد گرامی من فرزند محمود احمدی هستم. پدرم هم مکتبی شما و یک دو سالی از شما بزرگتر است. او هم خاطراتی ازشما دارد. کتاب شما را چند بار تا آخر خوانده ام. هنگام خواندن کتابتان به این بند رسیدیم که چوخ جوان رفیق لر ایتدی نبی گئت دی اکبر گئت دی پدرم گفت: اگر منظور شما نبی برادر قربان است. او زنده است. مگر اینکه این نبی کس دیگری باشد. پاسخ:سلام خوشحال شدم كه توضيحات شمارا ديدم. نبي يكي از همكلاسيهاي تهرانم بود كه با ماشين تصادف كرد. اهل كردك بود. اگر مطالبي، خاطراتي، عكسي، يا هر چيز ديگري كه در بارهي گلخندان و مردم آنجا باشد و يا توضيحي داريد بنويسيد تا در وبلاك بريا استفاده ديگران بگذاريم. سلام مارا هم به هم مكتبي عزيز ما برسانيد. موفق باشيد خدا حافظ
درباره وبلاگ آرشيو وبلاگ پيوندها نويسندگان |
|||
|